
فواد شمس؛ کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی در یادداشتی در این خصوص نوشت:
این موضوع را میتوان پایان یک دوران و آغاز یک دوران تازه نه تنها برای کردهای ساکن در ترکیه که حتی فراتر از آن برای منطقه پرتنش غرب آسیا دانست.
همانطور که عبدالله اوجالان رهبر معنوی و ایدئولوگ اصلی این سازمان در آخرین پیامش ذکر کرده بود تغییرات عظیم شرایط جهانی، منطقهای و به تبع آن شرایط کشور ترکیه ضرورت مبارزه مسلحانه کردها با دولت مرکزی ترکیه را از بین برده است.
به نظر میرسد که اوجالان و هم اکنون کلیت سازمان پ.ک.ک این شرایط جدید و تغییر توازن قوا را درک کردهاند. در شرایط تازهای که شاهد زلزلههای بزرگ ژئوپلتیکی هستیم، دیگر داشتن چند دسته و گروهان چریکی مسلح به کلاشینکف و آر پی جی چندان نمیتواند راهگشا باشد.
هر چند سابقه نقدهایی که به اشکال مختلف مبارزه چریکی و مسلحانه به دهههای گذشته باز میگردد، اما بالاخره تحولات بزرگ جهانی و منطقهای در غرب آسیا یکی از قدیمیترین و سازمانیافتهترین گروههای مسلح سیاسی را به نقطهای رساند که اسلحه را بر زمین بگذارد.
سابقه درگیری خونین بین کردهای ترکیه با دولت مرکزی این کشور سابقهای به قدمت تاسیس جمهوری جدید ترکیه در دوران مدرن بعد از فروپاشی عثمانی دارد. در واقع واکنشی از طرف کردها به نادیده گرفته شدن هویت آنان و محرومیت آنان از حقوقشان در جمهوری آتاتورکی بوده.
در اوج دوران جنگ سرد این مبارزه شکل ایدئولوژیک هم به خود گرفت. حزب کارگران کردستان ترکیه با الهام گرفتن هر چند شاید کژدیسه از مارکسیسم و مائوئیسم، رنگ و لعابی ایدئولوژیک به این درگیری داد که مد روز دوران جنگ سرد بود. اما بعد از پایان دوران جنگ سرد با وجود این که پ.ک.ک ظاهرا در شعارها، پرچمها و سرودهایش هنوز رنگ سرخ داشت اما در عمل خصوصا در جریان جنگ داخلی سوریه و باقی تحولات منطقهای به غربیها نزدیک شد. با وجود اینکه حتی برخی سران این گروه در لیست تروریستی آمریکاییها بودند اما در شمال عراق و سوریه با ارتش آمریکا در نبرد با داعش همکاری نظامی کرد. فاصله گرفتن عملی پ.ک.ک از مائوئیسم و گردش به راست آن بالاخره باید صورت عملیتر به خود میگرفت.
حال با توجه به تحولات جدید در سوریه و کل منطقه غرب آسیا و همچنین چراغ سبزی که فعلا اردوغان نشان داده که شاید فضای سیاسی بازتری برای فعالیت کردها در ترکیه فراهم شود، باید دید آیا امتیاز سیاسی مهمی از دولت مرکزی ترکیه خواهند گرفت؟
در هر حال انحلال حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) در شرایط کنونی واقعا یک اتفاق دوران ساز است. اگر بخواهیم در مقام مقایسه برآییم شاید جنبشهای مسلحانه سابق آمریکای لاتین مثالهایی شبیه باشند. چریکهای سابقی که اسلحه را زمین گذاشتند و وارد مبارزه سیاسی شدند و حتی توانستند در سیاست رسمی کشورهای آمریکای لاتین تاثیر بگذارند. همچون قرارداد صلح جنبش مسلح فارک در کلمبیا که در نتیجه آن برای اولین بار یک دولت چپگرا در کلمبیا سرکار آمد. اما به نظر میرسد مختصات منطقه غرب آسیا و ترکیه با آمریکای لاتین و کلمبیا تفاوت جدی دارد.
شاید راهی که اکنون پ.ک.ک در پیش گرفته باشد بیشتر شبیه سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و جنبش فتح فلسطین باشد. با توجه به سابقه بدعهدیهای اردوغانی شاید سرنوشت تراژیک یاسر عرفات و فلسطینیها باید همین الان جلوی چشم اوجالان و کردها باشد. حال باید منتظر ماند و دیگر تحولات جهانی، منطقهای و خصوصا تحولات سیاسی داخل ترکیه را دید. البته تاریخ بهترین قضاوتگر خواهد بود. دوران پرشور نبردهای چریکی و سرودخوانی گل و گندم و گلوله در کوهستانها خیلی وقت است سر آمده. شاید خیلی زودتر از اینها پ.ک.ک باید از کوه پایین میآمد و پا در واقعیت شهر مینهاد و به جای شور زودگذر مبارزه مسلحانه، گام در راه پر فراز و نشیب و حوصلهسربر کار سیاسی و تودهای و پارلمانی مینهاد. حال باید ببینیم آیا اکنون این فرصت برایش فراهم میشود؟
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
گفتار تحلیلی سردبیر فراز
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش